چگونگی انتخاب همسر شایسته (1)
معیارهای زیباشناختی، یا معیارهای اقتصادی و مالی یا معیارهای علمی و فرهنگی به خاطر بیرونی بودن، درک شدنی اند؛ اما معیارهای درونی لزوماً چنین نیستند. آیا عاقبت اندیشی، حلم و خویشتن داری، همت و تلاشگری را به این سادگی می توان کشف کرد؟ باید توجه کرد که این دشواری ها، بدون در نظر گرفتن میزان تمایلات جنسی دو طرف است که برخی به غلط و بدون ملاحظه محدودیت های شرعی، معتقدند باید آنها را پیش از ازدواج کشف کرد!
این دشواری مخصوصاً با توجه به محدودیت های دینی و فرهنگی که در کشور ما در برابر روابط پیش از ازدواج دختر و پسر وجود دارد، کاملاً خودنمایی می کند. برخی از این ویژگی ها چنان پیچیده و درونی اند که گاه دوستانی با سال ها سابقه دوستی و معاشرت نمی توانند به آن زوایای پنهان پی ببرند و آگاهی روشنی به دست آورند. با این حال چگونه از دختران و پسرانی که به خاطر رعایت حریم های دینی و فرهنگی، کمترین آشنایی را نسبت به یکدیگر دارند، می توان انتظار داشت با احراز این معیارها در طرف مقابل، اقدام به ازدواج کنند؟! راه حل های مختلفی برای حل این دشواری ها ارائه شده یا ارائه کردنی است که برخی از آنها با محدودیت های جدی شرعی روبه رو است و مناسب است به بررسی آنها بپردازیم.
بررسی راه حل های شناخت صفات همسر شایسته
برای شناخت صفات همسر شایسته شش راه حل وجود دارد که عبارتند از:1. ارتباط پیش از ازدواج!؛
2. ازدواج موقت؛
3. ازدواج دانشجویی؛
4. ازدواج های خانوادگی؛
5. تحقیق و بررسی های پیش از ازدواج؛
6. رهنمون الاهی.
به جز راه حل اول و دوم که با چالش های جدی روبه رو هستند، هر یک از راه حل های دیگر، به تناسب شرایط می تواند برای کشف شخصیت همسر مورد نظر کارآمد باشند. مقصود ما از این راه حل ها، روش هایی است که برای انتخاب همسر دلخواه مورد توجه قرار می گیرد یا می تواند مورد توصیه باشد. به عبارت روشن تر مبنای این روش های استقراء وضع موجود در جامعه و نیز ضرورت توصیه جوانان به انتخاب راه حل های مناسب است.
بر این اساس، به نظر می رسد که برخی از جوانان برای دستیابی به همسر شایسته و مورد نظر خود به برقراری ارتباط پیش از ازدواج که عموماً با شکسته شدن حریم های شرعی همراه است، می اندیشند. این راه حل از نظر ما مردود است.
برخی دیگر بر این تصوراند که ازدواج موقت می تواند راه حل مناسبی برای مسئله باشد. به این معنا که آنان در سایه عقد شرعی و در دورانی که کنار هم به سر می برند می توانند با روحیات آشکار و پنهان یکدیگر آشنا شوند. این راه حل از نظر ما به محذورات خاصی روبه رو است که در ادامه توضیح آن خواهد آمد.
شماری دیگر از جوانان که دوران تحصیل در دانشگاه را طی می کنند، محیط دانشگاه را جای مناسبی برای ارزیابی رفتارهای طرف مقابل خود می انگارند. به ویژه آنکه در حال حاضر در عموم دانشگاه های کشور پسران و دختران در کنار یکدیگر به تحصیل اشتغال دارند. درباره میزان توفیق ازدواج های دانشجویی میان صاحب نظران اختلاف وجود دارد.
بسیاری از جوانان و خانواده های آنان ترجیح می دهد که همسران را از میان اعضای فامیل انتخاب کنند. زیرا از یک جهت شخصیت و ویژگی های رفتاری آنان برای یکدیگر شناخته شده است و از سویی دیگر به خاطر ارتباط فامیلی این دست از ازدواج ها کمتر با آسیب گسست و طلاق روبه رو می شود.
مقصود از تحقیق و بررسی های پیش از ازدواج در جایی است که جوانی به کمک راه های پیش گفته نخواهد یا نتواند همسر مورد نظر خود را انتخاب نماید. به عبارت روشن تر وقتی از رهگذری همچون ارتباط پیش از ازدواج یا ازدواج فامیلی و دانشجویی امکان دستیابی به همسر دلخواه فراهم نگردد، به طور طبیعی می توان با تکیه به تحقیق و بررسی برخورداری همسر مورد نظر از ویژگی های شایسته را دنبال نمود.
چنان که خواهیم آورد، روش ششم یعنی رهنمون الاهی را نمی توان یک روش علی حده در برابر سایر روش ها دانست. زیرا در سایر مواردی که به صورت مشروع شخص در پی دستیابی به همسر شایسته برمی آید، قطعاً رهنمون الاهی به یاری او خواهد آمد.
چنان که خداوند «فرقان» یعنی قدرت تشخیص خیر از شر را به عنوان موهبتی یاد کرده که خداوند برای پرهیزکاران مقرر کرده است. (1)
مراد ما از «رهنمون الاهی» جایی است که بدون بهره جستن از راه های دیگر، خداوند همسری شایسته را در مسیر انسان قرار می دهد. چنان که در داستان ازدواج موسی علیه السلام با یکی از دختران شعیب نه آشنایی پیش از ازدواج میان آنان وجود داشت، نه ازدواج فامیلی در بین بود و نه تحقیقی خاص انجام گرفت. کم نیستند جوانانی که خود چنین پدیده ای را تجربه کرده و خداوند همسران شایسته ای را برای آنان مقرر فرموده است.
به هر روی، باید توجه داشت که مراد از راه حل های شش گانه حصر عقلی و تقسیم بندی براساس دقت های عقلی نیست تا امکان وجود راه حلی دیگر یا تداخل برخی از آنها در برخی دیگر مورد اشکال قرار گیرد.
اینک این راه حل ها را بررسی می کنیم.
1. ارتباط پیش از ازدواج!
عموم کسانی که از فرهنگ ولنگاری در غرب تأثیر پذیرفته اند و اهتمامی جدی به سنت ها و محدودیت های دینی و شرعی نشان نمی دهند، معتقدند که بهترین و تنها راه شناخت ویژگی های روحی و شخصیتی (معیارهای درونی) برقراری ارتباط با جنس مخالف، رفت و آمد و نشست و برخاست با او به مدت طولانی پیش از ازدواج است.این روش به صورت بازتر در غرب وجود دارد؛ به گونه ای که گاه دختران و پسران سال ها افزون بر داشتن ارتباط متعارف، به سان همسران، روابط جنسی دارند و حتی ممکن است صاحب فرزند شوند؛ بی آنکه مسئولیت حضانت فرزند خود را برعهده گیرند. (2)
به نظر می رسد کسانی که این پیشنهاد را - با تجه به شرایط فرهنگی و دینی حاکم بر کشور ما - مطرح می کنند، ارتباط میان دختر و پسر را تا این حد مجاز نمی دانند، بلکه ارتباط مورد نظر آنان را این گونه می توان به تصویر کشید:
دختر و پسر از راه سنتی (مانند: دیدار در کوچه و خیابان یا میهمانی ها) یا شیوه های جدید (مانند: اینترنت) با دیدن یکدیگر و یا رد و بدل کردن اطلاعات اولیه، نسبت به هم علاقه مند می شوند. آنان از رهگذر ارسال نامه یا گفتگوی اینترنتی ارتباط خود را دنبال می کنند. این گفتگوهای دور، به آرامی به دیدارهای دوستانه تبدیل می شود. این دیدارها و نشست و برخاست های مستمر - بسته به شرایط و محدودیت های خانوادگی و محیطی - در پارک ها، سینماها، رستوان ها، کوه و... گسترش می یابد؛ در حالی که ممکن است در این مدت هیچ مجوز شرعی - عقد دائم یا موقت - نیز برای آنان فراهم نشده باشد.
در این روش در حالی که خانواده ها معمولاً از این رفت و آمدها بی اطلاع هستند، دختران و پسران خود را عاشق هم معرفی می کنند. پیداست که با آمدن عشق، جایی برای عقل یا شرع باقی نمی ماند! آنان مدعی اند که تمام لحظات در آتش عشق وصال یکدیگر می سوزند و به چیزی جز یار نمی اندیشند و چون عشق، پاک و پیراسته است، هیچ گاه با بی وفایی یا شکستن حریم عصمت، به هم خیانت نمی کنند.
این پدیده میان شماری قابل توجه از جوانان - آشکار یا پنهان - شایع است و آنان معتقدند که تنها در سایه چنین ارتباط مستمری می توانند شخصیت، اندیشه ها و رفتارهای هم را بشناسند و پایه زندگی مشترک مستحکمی را بنیان گذارند! به خاطر اهمیت مسئله و تا حدودی شیوع آن، شایسته است آسیب های آن را بیشتر بررسی کنیم.
آسیب های روابط دختر و پسر، پیش از ازدواج
حداقل چهار آسیب را می توان برای روابط دختر و پسر، پیش از ازدواج برشمرد:یک. شکسته شدن حریم های شرعی
خانواده ها و جوانانی که خود را متدین و پایبند به سنت های دینی و شرعی می دانند یا علاقه دارند تا حدود قابل قبولی مرزهای شرعی در زندگی شان حفظ شود، به خوبی می دانند که داشتن روابط آزاد میان دختر و پسر، حتی اگر به روابط جنسی منجر نشود، مشروع نیست. (3) اسلام و هیچ دین آسمانی اجازه نداده است که دختر و پسر به اسم عشق و دلدادگی نسبت به یکدیگر حتی اگر صادقانه و راستین باشد، سال ها، ماه ها یا ساعت ها با یکدیگر نشست و برخاست داشته باشند و به گردش بپردازند؛ حتی اگر دست در دست یکدیگر نداشته باشند، یا یکدیگر را در آغوش نگیرند! (4)در ممنوعیت شرعی این دست از رفت و آمد و دوستی دختر و پسر، نمی توان تردید کرد. برخی از جوانان یا خانواده هایشان ممکن است برای خود توجیه کنند که چون ما قصد ازدواج قطعی داریم و نیت ما فریب نیست، مانعی ندارد که این گونه از ارتباط ها پیش از ازدواج استمرار داشته باشد!
اگر کسی براساس چنین پنداری به دنبال دوستی های غیر مجاز برود، خوب است بپذیرد که مرتکب لغزش شده است و عذر خواستن از گناه به مراتب آسان تر از توجیه آن است!
به رغم این سخت گیری، باید پذیرفتن که دین در جایی که دختران و پسران از سر صدق ازدواج داشته باشند، راه تحقیق و بررسی - حتی برای اطمینان از سلامتی از برخی عیوب جسمی - را باز گذاشته است، بلکه گاه به آن توصیه نموده است؛ (5) اما این غیر از دوستی های بی حد و مرز است که لزوماً به معنای تحقیق برای ازدواج تلقی نمی گردد.
این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که شکستن حریم شرعی در موارد فراوانی تنها به محدوده ای خاص محدود نمی گردد و کشش جنسی گاه شخص را چنان از خود بی خود می سازد که حریم عصمت را می شکند و هنگامی باخبر می شود که می بیند مرتکب کار خلاف عفت نیز شده است. در چنین مواردی، گاه مرز حریم شکنی ها استمرار می یابد و دو طرف جنینی را که از راه حرام به وجود آمده است، سقط می کنند و این یعنی حرام پشت حرام. به راستی چند درصد از دختران و پسرانی که ارتباط دوستانه دارند و توانسته اند خود را از این خطرها مصون نگاه دارند!؟ (6)
دو. آسیب های معنوی
بررسی دلایل حساسیت و نهی شدید شریعت در برابر این مسئله به رغم حمایت از ازدواج، چند همسری برای مردان یا ازدواج موقت، فرصتی جداگانه می خواهد؛ اما در یک جمله باید باور داشت که خداوند آفریننده انسان و مسلط به نظام هستی است و ضعف ها و نقاط رخنه انسان را بهتر از هر کسی، حتی خود انسان می داند (7) و چون ما خدا را به حکمت در عین حال مصلحت گرایی، خیرخواهی و مهربانی به بندگان می شناسیم، باید بپذیریم که این ممنوعیت از سر خیراندیشی و در جهت مصالح فردی و اجتماعی بشر است.با این حال، به نظر می رسد مهم ترین عامل این امر آسیب های روحی و معنوی روابط آزاد دختران و پسران است و شناخت آن بر آگاهی از جایگاه روح و روان آدمی از نگاه اسلام و شناخت چگونگی آسیب رسانی روابط آزاد جنسی بر سلامت روحی، متوقف است.
بدون تردید شناخت حقیقت روان آدمی از مهم ترین دغدغه های آدمی در طول هزاران سال گذشته بوده و تا کنون نیز پاسخی قانع کننده برای آن نیافته است و شاید هیچ گاه بدان دست نیابد؛ چنان که قرآن حقیقت روح را دست نایافتنی می داند. (8)
بررسی های علمی نشان می دهد که بشر دست کم از سه هزار سال پیش تا کنون، ضمن پذیرش وجود روان در کنار بدن، اصالت و تکیه داشتن بدن بر آن، جاودانگی و تجرد روح، چگونگی رابطه روح و بدن و ده ها مسئله دیگر در این زمینه را بررسی کرده است؛ با این حال، کتاب های فلسفی موجود - اعم از فلسفه اسلامی و فلسفه غرب - نشان می دهد که هنوز مبحث ماهیت روان و معرفت نفس جزو مهم ترین و پر چالش ترین مباحث این دست از کتاب ها است. (9)
با چشم پوشی از دستاوردهای عقل بشری در شناخت ماهیت، ویژگی ها و صفات نفس، متون وحیانی درباره شناخت روح و اسرار آن آموزه های مهمی را به دست داده است، که به اهم محورهای آنها اشاره می کنیم.
1. قرآن روح را نفخه و جلوه ای از تجلیات الاهی می داند که هنگام آفرینش انسان و پس از تکمیل مراحل آفرینش بدن، توسط خداوند در روان آدمی دمیده می شود. بر این اساس عبارت: «وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی.» (10) بارها در قرآن تکرار شده است.
2. قرآن از روح و روان آدمی با عناوینی مانند قلب و نفس (11) یاد کرده است که نشان می دهد هویت و اصالت انسان بر روان و روح او استوار است و بدن، بیشتر نقش مرکب برای روح را باز می کند و این امکان را فراهم می سازد که آن حقیقت ملکوتی و آسمانی با عالم ماده ارتباط برقرار کند. بدین جهت هر جا که خداوند انسان ها را مخاطب می سازد، روی سخن او روح و روان آدم است، نه بدن او؛ چنان که خداوند مرگ روح را مهم تر از مرگ بدن می داند و معتقد است نابینایی، ناشنوایی دل، از کوری و کری ظاهری بس مهم تر و شکننده تر است. (12)
قرآن، روان را رکن اصلی شخصیت انسانی می داند، لذا تعقل و علم آموزی - جدا کننده انسان از دیگر موجودات خاکی - را به روان آدمی ناظر می داند؛ چنان که تزکیه و پیراسته ساختن جان انسان را یکی از مهم ترین اهداف رسالت پیامبران، به ویژه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می شمارد. (13)
3. از آنجا که از نگاه قرآن، روح و روان آدمی حقیقت او را تشکیل می دهد افزون بر لذت ها و دردهای دنیایی، لذت ها و نعمت های بهشتی و در برابر، نقمت ها و عذاب های اُخروی بیش از آنکه متوجه بدن آدمی باشد، روح و روان او را نشانه می رود و به عبارت روشن تر، از نگاه قرآن آنکه به حقیقت در دنیا و آخرت لذت می برد و درد می کشد، روان و روح آدمی است؛ هر چند بدن به عنوان ابزار نعمت دادن یا عذاب رسانی به کار می آید.
از آنجا که روان انسان شخصیت حقیقی او را تشکیل می دهد، تعالی انسان به تعالی روحی و روانی او بستگی کامل دارد. هر کاری که مانع تعالی روحی انسان شود و زمینه را برای آلودگی روحی و در نتیجه انحطاط انسانی فراهم آورد، از نظر قرآن ممنوع و مردود است و از نظر قرآن حریم شکنی در عرصه روابط دختران و پسران از بارزترین مصداق های آلودگی روحی و روانی است.
وقتی کسی حریم و حرمت شرعی در مسائل جنسی را می شکند - اعم از نگاه کردن لذت جویانه به نامحرم یا لمس اعضای او یا... - به همان اندازه که حریم شکسته می شود، روح او آلوده می گردد و به تعبیر قرآن، از مرحله نورانی بودن به مرحله ظلمت می گراید. بدین جهت قرآن حفظ و پیراستگی دامن را از ویژگی های مؤمنان می شمارد و می فرماید: «وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ؛ (14) و کسانی که پاک دامن هستند. »
قران از مردان و زنان مؤمن می خواهد افزون بر حفظ دامن از آلودگی، نظر حرام به یکدیگر نیندازند و راز این امر را حفظ پاکی و پیراستگی روحی آنان می شمارد؛ آنجا که می فرماید:
قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یُغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ؛ (15) به مردان با ایمان بگو: دیده فرونهند و پاک دامنی ورزند، که این برای آنان پاکیزه تر است؛ زیرا خدا به آنچه می کنند، آگاه است.
راز اینکه در این آیه، نخست بر پرهیز از نگاه و سپس حفظ دامن تأکید شده، آن است که نگاه شهوت آمیز به نامحرم، زمینه ساز ارتباط جنسی است. بدین جهت قرآن با این پدیده از ابتدایی ترین مرحله اش مخالفت کرده است.
قرآن در جایی دیگر از مسلمانان می خواهد وقتی می خواهند کالایی از زنان پیامبر دریافت کنند، پس پرده بایستند تا چشمشان به چهره زنان پیامبر نیفتد و در تحلیل این دستور، آن را مایه طهارت بیشتر دل های آنان و زنان پیامبر می داند.
وَإِذَا سَأَلْتُمُوهنَّ مَتَاعاً فَسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ ذلِکُمْ أَطْهَر لِقُلُوبِکُمْ وَقُلُوبِهِنَّ؛ (16) و چون از زنان [پیامبر] چیزی خواستید از پشت پرده از آنان بخواهید؛ این برای دل های شما و دل های آنان پاکیزه تر است.
مقصود از قلب در این آیه، روح و روان آنان است. از این آیه با کمک واژه «أطهر لکم» برمی آید که خداوند نه تنها طهارت و پیراستگی جان را می طلبد، بلکه بر طهارت و پیراستگی افزون تر و دوری از هر گونه عامل زیان بخش به این پاکی تأکید دارد. وقتی فروپوشاندن چشم از نگاه به نامحرم و روبه رو نشدن با زنان پیامبر مایه طهارت بیشتر دل باشد، مفهوم مخالف آن این است که رعایت نکردن این امور باعث آلودگی، پلیدی و پلشتی باطن و روان می شود. (17)
بر این اساس، نگاه به نامحرم در روایات - ساده ترین شکل آزادی ارتباط میان دختران و پسران - نکوهش شده و وسیله ای برای به دام انداختن انسان توسط شیطان، آلوده ساختن روان او و مقدمه سازی برای آلودگی های جنسی بیشتر معرفی شده است. امام علی علیه السلام چشم را صیدگاه شیطان می داند، یعنی شیطان جان انسان ها را از رهگذر چشم به دام می اندازد: «العیون مصائد الشیطان؛ (18) نگاه ها دامگاه های شیطان است.»
امام رضا علیه السلام علت حرمت نگاه به موی زنان را تهییج و تحریک مردان و زمینه سازی برای فساد می داند.
حرم النظر إلی شعور النساء... لما فیه من تهییج الرجال و ما یدعو التهییج إلیه من الفساد...؛ (19) نگاه کردن به موهای زنان حرام شده... از آن رو که باعث تحریک مردان می شود و تحریک خود زمینه ساز فساد است....
عیسی بن مریم علیه السلام به یارانش چنین نصیحت کرد:
إیاکم و النظره فإنها تزرع فی القلب الشهوه و کفی بها لصحبها فتنه؛ (20) از نگاه کردن [شهوت آمیز] بپرهیزید که در دل شهوت می کارد و برای به فتنه انداختن صاحبش بس است.
امام صادق علیه السلام فرمود:
کم من نظره أورثت حسره طویله؛ (21) چه بسیار نگاهی که پشیمانی طولانی را سبب می گردد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: النظر سهم من سهام إبلیس؛ (22) نگاه کردن [شهوت آمیز] تیری از تیرهای شیطان است.
در برخی دیگر از روایات قید «مسموم» به تیر افزوده شده است، (23) یعنی نگاه شهوت آمیز، تیر مسموم شیطان است. آیا کار تیر مسموم جز این است که بدن را بیمار و آلوده می سازد و به مرگ شخص می انجامد؟!
سه. عشق های دروغین
شمار زیادی از عشق های افراطی ادعایی پسران و دختران، دروغین و تنها برای خوش گذارانی گذراست. باید پذیرفت که سن جوانی دوره لذت جویی و تنوع خواهی است. حال اگر ارتباط با جنس مخالف با محذورات و بازداری های خاصی روبه رو نباشد، چه دلیلی وجود خواهد داشت که براساس آن یک پسر، تنها با یک دختر یا به عکس دوست شود و با چند نفر خوش نگذراند! این امر آنگاه تشدید می شود که بدانیم در برخی خانواده ها و محیط های غیر مذهبی، داشتن چند دوست پسر برای یک دختر افتخار شمرده می شود و آنان حتی به خاطر پیش گامی در این رقابت بر خود می بالند؛ همان گونه که پسران به خاطر داشتن هوش و استعداد در فریب دختران، لبخند رضایت بر لب می آورند.نکته جالب در این گونه عشق نمایی ها این است که گاه دختر و پسر چنان فریفته اظهار عشق و دلدادگی طرف مقابل می شود که از داشتن چند رفیق دیگر او بی خبر می ماند. او که به ظاهر گمان می برد زیباترین و محبوب ترین معشوق برای عاشق خود است و تنها معشوقی است که در خلوت خانه دلش جای دارد، خبر ندارد که ده ها محبوب دیگر (پیش، هم زمان یا پس از او) در همین دل فریب کار و نیرنگ باز صف کشیده اند!
نتیجه دوستی ها و عشق های دروغین از آغاز روشن است. پسری که طرف مقابل خود را با این شیوه ماه ها و سال ها به دنبال خود می کشاند و با او خوش می گذراند و گاه به کام خود می رسد، هنگامی که پای صحبت جدی برای ازدواج به میان می آید، اعلام می کند که از آغاز قصد ازدواج نداشته و اساساً چنین دختری شایستگی همسری را ندارد و تنها قصدش در طول این مدت خوش گذرانی بوده است!
آیا دخترانی که این چنین در معرض فریب قرار می گیرند و خانواده ها و همسایگان، آنان را به خاطر رفت و آمدهای پی در پی جوانان در آستانه ازدواج می شناسند توان تحمل چنین پاسخ های خیانت آمیزی را دارند!؟
جز این است که دختران به لطافت گل آفریده شده اند و به سان قهرمانان میدان نبرد نیستند و نمی توانند با هر گونه تلخ کامی و شکست روبه رو شوند؟ (24) آیا تا به حال نشنیده ایم که برخی دختران به بهانه جریحه دار شدن احساسات به اقدامات خطرناک دست زده اند؟ یا پسرانی بعد از مدت ها رفت و آمد دریافته اند که دختران آنها را فریفته اند و تنها هدفشان خوش گذراندن اوقات فراغت، یا رفع نیازهای مالی در سایه ولخرجی ها و دست و دل بازی های آنان بوده است و هرگز عشق و علاقه ای به آنان نداشته اند؟ چنین افرادی در برابر جریحه دار شدن شخصیت و غرور خود گاه نمی توانند ساکت و آرام بنشینند دست به کارهای خطرناک می زنند و برخی اوقات تا مرز کشتن طرف مقابل پیش می روند.
از سوی دیگر، جوانان - به ویژه دختران - باید از این خطر بزرگ آگاه باشند که گاه پسران فریب کار با استفاده از امکانات صوتی و تصویری نوین از لحظات خلوت مشترک و گاه حریم شکنانه، مدارک مستندی فراهم می سازند و از آن برای دستیابی به مقاصد شوم دیگر بهره می برند.
چهار. شکست در عشق
گاهی عشق دو طرف به هم راستین است؛ اما دختران و پسران عاشق به دلایلی به هم نمی رسند. در این صورت آنان شکست در عشق را تجربه خواهند کرد. برای مثال، آنان پس از برقراری ارتباط و تحکیم دوستی و عشق، قصد خود برای ازدواج را با خانواده هایشان در میان می گذارند، اما با مخالفت شدید آنان روبه رو می شوند، و گاه برای پایان دادن به این عشق و دوستی ها، خود دست به کار می شوند و همسر مورد نظرشان را برای فرزندشان انتخاب می کنند و آنان را خواسته یا ناخواسته سر سفره عقد و عروسی می نشانند. گاهی هم مسافرت زمینه جدایی همیشگی چنین دختران و پسرانی را فراهم می آورد.درباره مخالفت خانواده یا والدین با ازدواج دختران یا پسران به رغم وجود عشق متقابل، باید به طور جداگانه بحث و داوری کرد؛ اما درباره شکننده بودن چنین شکست هایی نمی توان تردید روا داشت، البته هستند مردان یا زنان استوارمنشی که چنین شکستی را زمینه کمال خود می یابند و با بستن پرونده چنین عشقی، راه زندگی خویش را پیش می گیرند. انسان های عارف پیشه ای چون استاد شهریار، (25) از این نمونه ها به شمار می روند، اما واقعیت این است که عموم جوانان قدرت تحمل چنین شکستی را ندارند.
جنون، خودکشی، تنفر و انتقام از پیامدهای شکست در عشق است و ادبیات ما و بسیاری از فرهنگ ها لبریز از ماجراهای تلخ این نوع شکست است که گاه دست مایه فیلمانه نویسان هم می شود و خود را در قالب فیلم به جامعه نشان می دهد.
تنفر از شکست در عشق گاهی از مرز معشوق هم فراتر می رود و تمام انسان ها را در برمی گیرد. حال اگر چنین شخصی صاحب اندیشه و قلم باشد، چه تاریکی هایی پیش روی بشریت قرار خواهد داد؟! نتیجه نمونه ای از این افراد است. «هنری توماس» در تبیین پیدایش فلسفه تاریک و جنون آمیز «فریدریش ویلهم نیچه» (1900-1844 م) می نویسد:
سیر جنون آمیز نیچه در عالم فلسفه تا حدی ناشی از شکست او در عشق بود. روح بسیار حساس او، هنگامی متزلزل شد و درهم شکست که زنی که نیچه می خواست با ازدواج کند، به وی جواب رد داد. رنجش نیچه از آن زن به نفرت از تمام زنان مبدل شد، و مخالفتش با حقوق زنان به کینه ای زهرآگین علیه حقوق همه افراد بشر درآمد. (26)
وی در تبیین زیان فلسفه سیاسی نیچه در پایان یاد کرد حیات او، می نویسد:
میکرب مرگ آور فلسفه او به بسیاری از ابرمردهای کذایی جناح افراطی چپ و راست عصر ما سرایت کرده است، و بسیاری از دیکتاتورهای معاصر، حواریان نامقدس نیچه اند. (27)
این نمونه به خوبی نشان می دهد که شکست در عشق مجازی گاه تا چه حد می تواند برای بشر خطرناک باشد. حرمت و نامعقول بودن این راه حل با توجه به مطالبی که در بررسی راه حل نخست (ارتباط و دوستی پیش از ازدواج) آوردیم، روشن می شود.
پینوشتها:
1. آنجا که فرموده است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن تَتَّقُوا اللّهَ یَجْعَل لَکُمْ فُرْقَاناً. » (انفال (8) : 29. )
2. این پدیده در شماری از کشورهای اروپایی رایج شده است و برخی از زنان این جمله را شعار خود ساخته اند که «نه می خواهم دختر باشم، نه زن!» مقصودشان این است که می خواهند در عین فرار از مسئولیت همسری و مادری، از روابط جنسی نامشروع نیز برخوردار باشند و به آنان دوشیزگان عفیف اطلاق نشود!
3. بنگرید به: نور (24) : 30 و 31. معمولاً این موضوع در رساله های عملیه در مبحث احکام نگاه کردن و احکام محارم آمده که این احکام نیز الهام گرفته از آیات و روایتی هستند که در زمینه حجاب زنان و ضرورت فروپوشاندن چشم از نامحرمان وارد شده است.
4. برای نمونه در انجیل از زبان حضرت عیسی علیه السلام آمده است: «گفته شده که زنا مکن؛ ولی من می گویم که اگر حتی با نظر شهوت آلود به زنی نگاه کنی، همان لحظه در دل خود با او زنا کرده ای. » (انجیل متی، آیات 27 و 28. )
5. ثقه الاسلام کلینی در کتاب شریف الکافی ذیل عنوان «باب النظر لم أراد التزویج» پنج روایت را ذکر کرده که آنها نگاه کردن به موها و محاسن زنی که انسان قصد ازدواج با او را دارد جایز دانسته شده است. (بنگرید به: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج 5، ص 365؛ محمد بن علی بن بابویه (شیخ صدوق)، من لایحضرخ الفقیه، ج 3، ص 387؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 20، 85. ) عموم فقهای شیعه بر مبنای این روایات، نگاه کردن به چهره، دست ها، موها و حتی تمام اعضای بدن زن از روی لباس را به قصد ازدواج جایز دانسته اند، هر چند میانشان در پاره ای از مسائل جزئی اختلاف است. (برای نمونه بنگرید به: محمد بن حسن طوسی، النهایه، ص 383؛ جعفر بن حسن محقق حلی، شرایع الاسلام، ج 2، ص 495؛ ملا احمد نراقی، مستند الشیعه، ج 21، ص 37. )
6. معاون فرهنگی و اجتماهی سازمان ملی جوانان کشور گفت: «56 درصد جوانان ما براساس اظهارات خود اعلام کرده اند که در طول دوران جوانی با یک دختر در ارتباط بودند که متأسفانه از این تعداد 26 درصد منجر به رابطه نامشروع جنسی شده است. » وی افزود: «جای تأسف است که 13 درصد روابط نامشروع جنسی در بانوان منجر به حاملگی ناخواسته شده که این افراد ناچار به سقط جنین شده اند. » (به نقل از: سایت عصر ایران، کد خبر: 60498، مورخ 1387/10/5. ) این خبر از زبان یکی از دست اندرکاران امور فرهنگی و اجتماعی جوانان به اندازه کافی هشدار دهنده است و از این حقیقت پرده برمی دارد که سخن گفتن از روابط آزاد دختران و پسران با ادعای عشق پاک، صرفاً شعاری بیش نیست و کمتر جوانی می تواند خود را از آسیب های آن در امان نگه دارد.
7. آیه «وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ.» (ق (50) : 16) گویای همین نکته است.
8. «وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَمَا أُوتِیتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلاً. » (اسراء (17) : 85. )
9. برای نمونه بنگرید به: محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمه المتعالیه، ج 8، السفر الرابع فی علم النفس من مبدأ تکونها من المواد الجسمانیه الی آخر مقاماتها و رجوعها الی غایاتها القصوی.
10. حجر (15) : 29؛ ص (38): 72.
11. برای آگاهی بیشتر بنگرید به: محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج 2، ص 223.
12. برای نمونه بنگرید به: حج (22) : 46.
13. بنگرید به: بقره (2): 129 و 151؛ آل عمران (3): 164 و....
14. مؤمنون (23) : 5.
15. نور (24) : 30.
16. احزاب (33) : 53.
17. قرآن آنجا که از مؤمنان می خواهد پس از طلاق زنان شان، مانع ازدواج دوباره آنان نشوند، این حکم را مایه پیراستگی و طهارت آنان می داند و می فرماید: «وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلاَ تَعْضُلُوهُنَّ أَن یَنکِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ إِذَا تَرَاضَوْا بَیْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ ذلِکَ یُوعَظُ بِهِ مَنْ کَانَ مِنکُمْ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکُمْ أَزْکَى لَکُمْ وَأَطْهَرُ وَاللّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ. » (بقره (2) : 232. )
18. محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 8، ص 3288.
19. همان، ص 3290.
20. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 75، ص 284.
21. محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 8، ص 3289.
22. همان، ص 3292.
23. امام صادق علیه السلام فرمود: «النظر سهم من سهام إبلیس مسموم. » (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج 5، ص 559. )
24. «فإن المرأه ریحانه و لیست بقهرمانه؛ زن گل است و قهرمان نیست. » (نهج البلاغه، نامه 31. )
25. گفته اند شهریار سال آخر رشته پزشکی بود که عاشق دختر شد. پس از مدتی، خواستگاری نیز از دربار برای دختر پیدا شد. خانواده دختر با توجه به وضع مالی محمد حسین، تصمیم گرفتند که دختر خود را به خواستگار مرفه تر بدهند. این شکست عشقی بر شهریار بسیار گران آمد و با اینکه فقط یک سال به پایان دوره هفت ساله رشته پزشکی مانده بود، ترک تحصیل کرد. غم عشق حتی باعث مریضی و بستری شدن وی در بیمارستان شد. ماجرای بیماری شهریار که به گوش دختر می رسد، همراه شوهرش به عیادت او در بیمارستان می رود. شهریار پس از این دیدار در بیمارستان شعری را با مطلع «آمدی جانا به قربانت ولی حالا چرا، بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا» در بستر می سراید. شهریار پس از این شکست عشقی و ترک تحصیل به صورت جدی به شعر روی آورد و منظومه های زیادی را سرایید. (بنگرید به: محمدحسین شهریار، دیوان اشعار، ج 1، ص 67 و 68. )
26. هنری توماس، بزرگان فلسفه، ص 410.
27. همان، ص 413.
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}